جمله سازی

امروز روز کلمات است، اما این بار به جای کلمه بازی ، مشق کلمات و جمله سازی داریم.

چند روز پیش در وبینار زبان آور، آقای کلانتری عزیز چالش خوبی برای واژه گسترانی ترتیب دادند که در آن قرار شد یک سبد کلمه برایمان بیاورند و ما هم حداقل یک جمله برای آن کلمات بسازیم.

تا بدین گونه کلمات زیادی را وارد دایره لغاتمان کرده و قطر کوچک این دایره را کمی بیفزاییم.

یاد کلاس اول افتادم که معلممان کلمات را سمت راست می نوشت و باید در مقابلش جمله ای می ساختیم .

برویم به بزم جمله سازی و بدین ترتیب خیر مقدمی هم به کلمات جدید که قرار است در صندلی لغت نامه ذهنمان جلوس کنند،عرض کنیم.

 

سبد کلمات :

روش، سرشک، خفته، آب مرده، آب راکد، آمیخته، کاشانه، سراچه، آشکوب، آویز، روزآمد، تندخوی، آتشی، کارگاه، پیامد، نشانه، یادگار، یادبود، بازمانده، بزه، آجر، دیرنده، یگانه، یکان، سرانجام، واپسین، پسین زمان، پسین گاه، دورنگر، آخربین، پسین‌بین، بازپسین، رستاخیز، جهان مینوی، سرای دیگر، آخردست، واپسی، فرجامین، روش‌های نیک، ادب‌مند (آداب‌دان)، پسندیده، نشانی، مشی و مشیانه، نکورفتار، خوشخوی، سرشت، ناگذار، بی‌دررو، خواربار، دیدگاه، گوناگون، چهره، آرایش، بایگانی، شناسه، دل، آرامش، مایه‌ی آرام‌ دل، آرامشجو، آزادی‌خواه، آزرده، رنجه کردن، آزردن، رنجانیدن، رنجیدن، بنگاه، آزمایش، دلگیر، کارگزاری، بالابر،  آسایش‌جو، شاددل، آشوب، آسوده، دستیار، آشوب، آشوب‌خواه، گزند، کرانه، کرانه‌های آسمان، کران، زمانه، روزگار، جهان، گیتی، آفاق، گزند‌رسیده (آسیب‌دیده)، مهتر، کیا، بان

 

سرشکش، خبر از غمی خفته در سراچه قلبش داشت.

مرداب آب مرده خود را به کام نیلوفرانش می ریخت.

به هر روش که خواستم کاشانه قلبش آباد کنم، پیامدی آشوب خواه و بازمانده از واپسیتن غمها تیشه به ریشه آجرهای چیده شده از امیدم زد.

آشکوب آرزوهایم آن دم که شاددلم، گیتی را در می نوردد و آن دم که آزرده دلم، زیر کرانه های آسمان نقاشی خیالی یک کودک فرود می آید.

روزگار دلگیری است،آفاق آرزوهایمان گره بند روح گزند رسیده ای است که نه آتشی برای گرم شدن دارد و نه آب راکدش را همتی است برای احیای جان.

به هر کران که چشم دوختم، زمانه نشانی از رستاخیز نشانم داد که دیرنده بود اما سرانجام در پسین زمان ممکن، پیامدی لاجرم ممکن.

در کارگاه امیدم این روزها، خوار و بار لبخند به پاست که مایه آرام دل است و آرایش چهره.

مهتر جهان هم که باشی ، بان حیاتت را پایانی است، پس آنگونه زی که پسین گاه نفسهایت برای مردم موجبات آرامش دل و دوری از گزند نباشد.

دیدگاه من و تو یادگاری است که در سرای دیگر بایگانی است.

کارگزاری اندیشه هایم، این روزها حرف از بزه میزند، نکند قرار است فرجامین این من نیک سرشت به آزردن و رنجه کردن خلقی بینجامد.

از کیان عالم بازمانده تنها نکو رفتاری و خوشخویی است که مایه عبرت برای رهسپاری به جهان مینویی است. ( شعر شد :-))

روزآمد ادب مندی با تندخویی ، راهی است بی دررو به سوی آشوبی بی کرانه.

به گمانم یکان آرزوی خدا شادی هم ما انسانها در بنگاه زمین باشد.

به روشهای نیک و پسندیده آرامش و آسایش جو.

شناسه آزادی خواهی من و تو دوری از رنجیدن و رنجاندن است.

آزمایش آمیخته با خطایش را برای تایید به دستیارش سپرد.

یگانه بالابر انگیزه هایش یعنی لبخند معشوقه اش را آخر دست در باز پسین لحظه ها ، از کف به داد.

نگاهی درونگرانه به زندگیمان ما را از حسرتهای پسین بینانه می رهاند.

آخر دست، آخرین دلواپسی این است که میشد چه اندازه خوب بود و آنوقت من چه …؟

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

10 پاسخ

  1. زهرا این تمرین رو تو چه خوب انجام دادی . شرمم شد . خوب شد من جملات کذاییم رو منتشر نکردم و موکولش کردم به فرصتی دیگه. آفرین. تو طبعت عالیه. آشکوب کلمه‌های ما زیادی کوتاهه. باید بیام پیشت آجر چینی

    1. لیلون یه چیزی بگم ؟
      خودمم خوشم اومد، میدونی داستان چیه، کلمات جدید انگار ذهنو باز تر میکنن
      آقای کلانتری طفلی هی میگه ها . راست میگه واقعن

      خودتم قشه آخر کار یه چیزی رو میکنیا

      1. بله اما ما مدام سرپیجی می کنیم. یه جدالی بین عادت های قدیمی با نوآوری وجود داره که نمی تونیم با این کلمات تازه به سادگی دمساز بشیم اما اگه کمتر ناسازواری کنیم بالاخره این کلمات تازه یاب راهشون رو به دریای واژگان ما پیدا می کنند.

  2. زهرالی خاتون. زهرالی سلطان. زهرالی الدوله ( اینو نخون جور در نمیاد)
    خیلی خیلی قشنگ نوشتی. خیلی کارت درسته منیم بالام. کیف کردم.

    1. خوشم میاد هیچ وقت خودتو سانسور نمی کنی
      آره دو تا اولیا قشنگه
      الدوله منو یاد شمشیر تیپو سلطان می اندازه

        1. بذار اینو بگم اون زمان که شمشیر تیپو سلطانو نشون می داد
          این سیف الدوله اینا توکانی شده بودن واسه خودشون
          من هر وقت مصری میکردم موهامو خانواده برای اینکه به من عمیقن برسونن که این مدل بهت نمیاد میگفتن شبیه سیف الدوله شدی
          و این زهراالدوله تو منو یاد اون زمان انداخت.
          ارادت جناب تیپو سلطان صبا سلطان فخر دوران … رام رام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *