وصله پاره ای به نام قلم

قلم

 

کودکی هامان

زیر انگشت تردید و تلاش

در ترسیم خطوط ناصاف آ

یا تشتهای کجی چون ب

یا حروف پر رنجی چون میم و طا

چه دل رنجه ها دیدی

ندادی خم به ابرو راه

این روزها اما

جای تو

دگمه های حرفها

هی بالا و پایین میروند

انگشتان، بازی نوشتن میکنند

کاغذ بیچاره هم این روزها

کمتر در دل نوشتن

خودش را جا میکند

یادم آید در سومین کلاس درس

آنجا که خودکار جای مداد آمد

همه خندان و سر مست بودیم

روانی جوهر این نوبرانه خودکار

به فشار بی امان مداد،

می چربید

اما یک جای کار می لنگید

خطای کرده را این بار

نمیشد با پاک کن شورید¤

به زور جوهرپاککنی جان سخت

می افتادیم به جان جوهری

نشسته ناخواسته بر کاغذ

تا فرو شوییم خطای کرده را شاید

دست آخر کاغذ بی چاره را

بود تاوان این دلخوشی و سرمستی

که پاره میشد یا  چروک و دل خسته میشد

 

¤ شورید : به معنای پاک کردن در اینجا

 

امروز دمان شعر بودندی و بسی گاهان که شعر به سوی معر پیش روی کردندی.

لاجرم زان رو که با خویش عهد ببستندی که شعر سرایندی، سرودندی حتی به سختی و ملاحتی چند اندی.

باشد که دیده و عبرت گرفتندی و زین پس بسی چنین اشعاری به غایت امعار نسرودندی و تن شعرای نامی که در این ره استخوانها ترکاندی و از شهد سرایش خویش مشعوف شدندی، در گور نلرزاندی.

از تصور به دور نیستندی که همگی چهره در هم فرو کردندی و  رو به خداوندگار  نجوا نمودندی … یا خداوندی عفو نمای گناهندی … ما را توان چنین بار غمی کمر شکستندی، از توان خروجندی …

یا شعر را زو بگیرندی  یا او را به ره شعر هدایت فرمودندی

آمین

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

4 پاسخ

  1. شاعر ائله فقط اوزون. زهرا خانوم قبول نیستا. ما در سومین کلاس خودکار به دست نشدیم، چهارمین کلاس بود. از تشت های کجی چون «ب» خیلی خوشم اومد. من بچگیام خیلی این حرف رو دوست داشتم. برای هر کدوم از حروف الفبا یه حالت روحی تعریف کرده بودم. مثلن میم خیلی موقر و متین بود. شین خیلی خنذان و شاد بود. امعار آخه😂؟

    1. خب شما اونجوری بودی باجی جان
      ما زا سوم خودکار به دست گرفتیم و دفترهایمان اغلب سوراخ بود
      از بس خواسته بودیم جوهر رو پاک کنیم.
      آره منم یه حس درونی با حروف داشتم و البته الانم دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *