پایان چالش 200 روزه و شروعی مصمم تر

بالاخره روز موعود که دیگر مدتی بود فراموشش کرده بودم فرا رسید و آن ضربدرهای آبی پشت سر هم هی خط خورد و خط خورد و روی عدد 200 ایستاد.

قبل ترها بیشتر منتظرش بودم، اصلن مینشستم حساب میکردم که چند روز مانده تا آن روز، اما بعدها حتی یادم می رفت که ضربدر موفقیت را پای هر خانه بزنم.

و بالاخره آنروز شد امروز و نشان سبز! خط پایان را زیر پایم که نه، زیر انگشتان مهربان و پرتلاش نویسنده ام( منظورم آنکه مینویسد است نه یک نویسنده نویسنده) دیدم.

رسیدن به این خط سبز کار راحتی نبود.

باید 200 روز مینوشتی.

منظم و مستمر.

در شرایط مراد و نامراد زندگی.

اما گاه همین نوشتن در روزهایی که هیچ چیز نمی توانست آرامت کند، کمی تسکینت می داد و البته باز هم تسکینت می دهد.

البته که منظور از نوشتن چرت و پرت و دل نوشتهایی از جنس در آن غروب سرد پاییزی که آقای کلانتری عزیز هم بدجوری بهشان آلرژی دارند، نبود و اول باید چراغی در خودت روشن میشد.

باید ته یادداشتت میشد یک چیز دندان گیر برای خودت و مخاطبت از جنس حسی خوب و یا فکری روشن.

در حقیقت دیگران کاشتند تو خوردی، نوش جانت اما قربان دستت خودت هم یک چیزی بکار.

چه حال خوبی دارد تا ته یک خط رفتن.

آنهم خطی که ترا هر روز یک قدم  از دیروزت فراتر میبرد.

انگار کاپ به دست در مقابل ملتی ایستاده ای و دارند برایت کف می زنند.

اولین روزهای چالش را به یاد می آورم که چگونه، مسیر سخت و طولانی به نظر می رسید.

اغلب روزها، چند دقیقه ای صرف ماتم زدگی برای نداشتن ایده میشد، اما وقتی انگشتان روی کیبور گارد نوشتن می گرفتند، کم کم ایده های بازیگوش از دور و اطراف سُر میخوردند توی ذهن و قلب و بعد میشدند کلمه و دست در دست کلمات دیگر، یادداشت روزت را می بافتند.

این یادداشت مختصر و مفید یک قدردانی هم هست :

از آقای کلانتری عزیز، مشوق همیشگی برای نوشتن،نوشتن و نوشتن و صد البته وبلاگ، وبلاگ و وبلاگ .

از آقای کریمی بزرگوار که این چالش را به راه انداختند و من و دوستانم را تشویق به نوشتن هر روزه کردند.

از  آقای قائدی همیشه مهربان طراح سایت

در آخر ممنونم از تمام دوستانی که نقشی کوچک  یا بزرگ در این چالش داشته و حمایتم کردند؛ یاددداشتهایم را خواندند، نظر دادند و دست تحسین روی شانه ام زدند و در طی این مسیر همراهیم کردند.

بدیهی است که این اول راه است و باید نوشتن را جدی و  متمرکزتر دنبال کنم.

اگر این اولین یاداشتی است که به دست شما دوست محتواگر و یا اهل قلمی رسده که برای راه اندازی وبلاگ مردد هستید و قدمی برنداشته اید، می خواهم بهتان بگویم که :  شروع کنید و نترسید، راحت تر از چیزی است که حتی تصورش را بکنید، شگفتیها منتظرتان هستند.

 

شروع داستان وب سایت و چالش را می توانید اینجا بخوانید.

 

یک چهره موفق وبلاگ نویس:

ست گادین کار آفرین و سخنران خلاق آمریکایی با بیش از 20 سال وبلاگ نویسی روزانه منظم

پستهای وبلاگ او از یک پاراگراف تا چندین پاراگراف متفاوت بوده است.

او توسعه فردی و تمرین نویسندگی را در همین انتشار روزانه پست وبلاگی می داند.

ست گادین به مخاطبین خود توصیه می‌کند همانطور که صحبت می‌کنند، بنویسند تا ارتباط موثر و دلپذیری با خواننده برقرار کنند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

8 پاسخ

  1. مبارکا باشه عزیزم. منم فکر کنم به پایانش رسیدم دیگه مثل تو از یه جایی به بعد دیگه شمارش قطع شده بود

    1. ممنونم عزیزم❤️
      پس آفرین ها به تو گلم یه سرشماری بکن خوشحالی در کن
      چون تعهد بوده باید دقیقن اعلام کنی که تمومش کردی
      و اون حس خوب عمیق رو بهت بده به قول ترودو
      بشه یه سابقه خوب تو ذهن و احساست

  2. زهرالی من بهت افتخار می‌کنم🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👌👌👌👌👌👌👌👌👌🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊 ینها همه تقدیم تو باد. باریکلا دختر منظم و بااراده.

    1. ممنونم صبااالی بالام
      منم به تو دوست خوش ذوق و شیرین قلمم که دیروز آقای کلانتری عزیز این همه تعریف و تمجید کرد و برامون مثال زد افتخار میکنم گلم❤️
      تو هر روز در حال عالی تر شدنی بالام😘

  3. حالا که مدتی به تاریخ مطالب شما نگاه کردم متوجه نظم و پیشتکار شما شدم. عجیب و باور نکردنی … 200 روز بدون وقفه نوشتن یک مطلب دندان گیر!
    من ایستاده برای شما دست می‌زنم. باید خیلی با اراده باشی که اینکار رو انجام بدی.

    موفق باشید.

    1. ممنونم جناب صفری گرامی😊
      واقعن روزهایی بود که عقب می افتادم و روز بعد باید تلاشی مضاعف تر داشتم برای جبران
      اما خدا رو شکر که نتیجه موفقیت آمیز بود
      سربلند باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *