نیروی عظیمی به نام باور

باور

برای تعریف این کلمه جذاب و قدرتمند، توصیفات زیادی شنیده ایم، اما می خواهم با مثال، این کلمه را ملموس‌تر معنا کنم:

همین اواخر رفته بودم پارک، دختر کوچک زیبایی در حال تاب بازی بود، با لبهای غنچه‌زیبایش برایم از خواب دیشبش گفت:

خاله دیشب یه مار اومده بود توی خوابم، ترسیدم، از تختم افتادم زمین. اما این دفعه وقتی تو ماشین عمه بودیم و من چیپس میخوردم ، به عمه از چیپسام دادم دیگه مار نمیاد به خوابم.

مادر بزرگش که داشت تابش را هل می داد گفت :

آخه بهش گفتیم اگه خوراکی بخوری و به کسی که داره نگات می‌کنه ندی، شب خواب مار می‌بینی. ( ما تو ترکی می‌گیم: یوخوا ایلان گلر)

و این یعنی باور.

دختر کوچولو این حرف را باور کرده بود و بر آن اساس خواب مار دیده بود در حالیکه این فقط ترفندی بود برای اینکه بخشش را یاد بگیرد، البته این باور سازی درست نبود و می‌شد ترس را در صورت دخترک معصوم دید.

باور یعنی قبول کردن امری با شدت و حدت تمام.

باورها دو نوعند:

باورهای مثبت

باورهای منفی

 

باروهای مثبت :

از هر دست بدهی از همان می‌گیری

تو با باورهات زندگیت را می‌سازی

تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

 

باورهای منفی :

پیری و معرکه گیری؟

هر چی سنگه زیر پای لنگه

اگه اولش شانس نیاوردی، آخرشم شانس نمیاری

 

منشأ باورها :

والدین

مدرسه

رسانه

تجارب

اجتماع

هر تصور و ایده ای که در ذهن تکرار و تصویر سازی شود می شود باور، عقیده.

آن تصور میتواند درست یا نادرست باشد.

اگر به صحبت‌های مربیان انگیزشی جهان توجه کنید در همه آن‌ها این آموزش از اصول بنیادین است که همه چیز به باور و ذهنیت ما از موضوع وابسته است:

اگر باور کنی که می‌توانی می‌توانی و اگر باور کنی که نمی‌توانی نخواهی‌ توانست، حتی اگر بواقع فرد توانایی هم در آن امر باشی، چون خودت این را پذیرفته و در نهاد خویش با آن یگانه شده‌ای.

شما تبدیل به چیزی می‌شوید که به آن باور دارید. بروسلی

باورهای امروز شما، آینده‌تان را می‌سازد.  ناپلئون هیل

در حقیقت باور یعنی پوشاندن لباس واقعیت بر یک تصور.

باور فقر، فقر و باور ثروت، ثروت می‌آفریند.

باورمثبت و یاریگر در حوزه توسعه فردی یکی از از ارکان اصلی است، اصلا اگر باور نداشته باشی که می‌توانی تغییر کنی و بهتر شوی، کلن موضوع توسعه فردی برایت تمام شده است.

این در تمام حوزه‌ها‌ی چرخ زندگی صادق است.

مثلن قدرت باور در زمینه جسمانی:
باور مثبت در افرادی که حتی به بیماریهای صعب‌العلاج مبتلا بوده‌اند، نتیجه بهبودی در پی داشته است و باور منفی در افرادی با کوچکترین بیماری سبب ساز مرگشان شده‌است.

ما برای ساختن یک شخصیت قوی باید باورهای مثبت را جایگزین باورهای منفی و محدود کننده کنیم.

پسری که مادرش همیشه از کودکی به او گفته که تو هیچ وقتی هیچی نمیشی ، به نظرتان آیا می‌تواند با این باور زندگی خوبی برای خود بسازد؟

او باید این باور را با باور من هم به اندازه همه انسانها توانا و قدرتمند هستم و می‌توانم موفق شوم، جایگزین کند.

 

چند گام برای بررسی باورهایمان:

لیستی از باورهای مثبت و منفی خود تهیه کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم:

این باورها از کجا آمده ؟

کدامیک باعث متوقف کردنمان شده؟

کدام یک حس بدی به ما می دهد؟

کدام باعث پیشرفتمان شده؟

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *