یک جمله … یک تأمل 6

“دستت را به گردنت زنجیر نکن و بسیار گشاده‌دستی هم نکن تا ملامت یا حسرت زده بر جای نمانی.

بی‌گمان، پروردگار تو برای هر که بخواهد، روزی را گشاد یا تنگ می‌گرداند، در حقیقت او به حال بندگانش آگاه است.”
خدا

در جمله اول به دو وضعیت بیشینه‌ی خساست و ولخرجی اشاره شده و نتیجه نهایی حسرت و ملامت ذکر گردیده و در حقیقت دعوت به پیش‌گرفتن راه اعتدال و میانه‌روی است.

یعنی حتی در بخشندگی که کار بسیار پسندیده‌ای است هم توصیه‌ای به زیاده‌روی نشده، به هر رو انسان که در مقام خدا نیست، بی‌حساب ببخشد، زندگی دنیوی، محدودیت‌های خود را دارد و عقل سلیم، ایجاب می‌کند که حتی بخشندگیمان منطقی باشد.

و این میانه‌روی آنقدر مهم است (حروف الف و نون را لطفن با غلظت هر چه تمام تلفظ کنید) که اگر کسی در حال احتضار باشد و همه اصرار کنند که ترا به خدا این دم رفتن یک نصیحتی بکن به یادگار بماند و فرد با سرفه‌های کم‌جان و در حالی‌که دارد نفسهای آخر را تکه‌تکه و به سختی فرو می‌دهد و فرشته‌ی راهنمایش هم مدام دارد ساعتش را نگاه می‌کند و با زبان مهربان اما پرکنایه می‌گوید، عزیزم، دلبندم ول می‌کنی بیایی یا نه، به نظرم قصار و زیباتر از این جمله نمی شود:
در تمام کارها میانه‌روی پیش گیر.
و تمام.

اما جمله دوم که جمله‌ی فوق‌العاده‌ایست به زیبایی تمام یک دو وجهی ظریف است.
کلمه‌ی کلیدی سوم شخص خواستن که می‌شود به دو صورت آنرا معنا کرد:

۱. بی‌گمان پروردگار تو خودش برای هر کس که بخواهد (خدا)، روزی را گشاد یا تنگ می‌کند و در حقیقت خدا به حال بندگانش آگاه است و خواستنش از روی آگاهی به حال بندگان صورت می‌گیرد.

۲. بی‌گمان پروردگار تو برای هر کسی که بخواهد ( یعنی خواستن فرد)، روزی را گشاد یا تنگ می‌کند و در حقیقت خدا به حال بندگانش آگاه هست و خواستن واقعی را در می‌یابد.

که هر دو معنا زیباست و معنای دوم به قانون پرطرفدار جذب نزدیکتر است.

اما در معنای شماره ۱ هم با رجوع به صفات جدانشدنی همواره جاری بر کتاب و کلام‌ِ، بخشنده و مهربان، باز هم به این می‌رسیم که خدا درخواستی را رد نمی‌کند و اگر بکند بنا به مهر و آگاهی از حال بنده است.

و اما نتیجه دیگری که از جمله دوم حادث می‌شود این است که با وجود پروردگار بخشنده و مهربان، غصه خوردن برای یک ندار، کار پسندیده‌ای نيست، در حد توان یا باید کمکش کرد یا به بخشندگی خدا مطمئن‌ترش تا بخواهد و باور کند که خدا می‌دهد و در این راه باامیدواری تلاشش را انجام دهد.

۱۷ آذر هزار و چهارصد و دو
✍️ نی‌نوا

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

  1. خدا نکشتت دختر. وسط یک متن خوب اخلاقی و پندآمیز یکهو میگی با غلظت تلفظ کنی و من دیدم چندبار دارم این کار رو میکنم. خدا رو شکر کسی خونه نبود‌ صحنه مضحکی شده بود.
    در تمام کارها میانه‌روی پیش گیر حتی در تلفظ با غلظت ا و ن میانه
    و تمام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *