برای رسیدن به کبریا باید از کبر و ریا گذشت.
جملهای با معنایی به وسعت یک دنیا.
جمله ای در کلاس درس امروز که معلم جهان پای تخته برایم نوشت.
و چقدر خوب که حواسم بود و دیدمش!
گاهی یک درس به اندازه سالها ممارست و تفکر میتواند ما را رشد دهد.
انگار در آغوشت میکشد و با خود میبرد به ناکجاآبادی شگفتانگیز و بی هیچ تلاش و تقلایی خود را روی قلهای مشرف به زیباییهای بکر و بیبدیلی میبینی که یارای ترسیمش حتی در خیالانگیزترین رویای انسانی هم نبود.
نشستن پای چنین درسهایی با توجه کامل، توفیق بزرگی است.
و توفیق یعنی مثل یک کودک تشنه یادگیری باشی.
حقیقت این است که همیشه از این درسها پای تخته نوشته میشود اما حواس بازیگوش است که دل به کار نمیدهد و آن را فرا نمیگیرد.
توفیق یعنی دقت و توجه به درس روی تخته، بدون هیچ حواس پرتی.
معلم جهان چند بار با گچ روی تخته میزند تا حواسمان را جمع کنیم اما سیر در دنیای هپروت ذهنمان ما را از دیدن تخته یا حتی شنیدن صدای تلنگر گچ باز میدارد.
توفیق یعنی حداقل شنیدن صدای ضربات گچ و تسلسل هر چه خیال پوچ.
افسوس که وقتی به خود می آییم که تخته پاک می شود برای درس بعدی.
و تاسف برانگیزتر آنکه باز هم ناشکیبایی کرده و منتظر نوشته شدن درس جدید روی تخته نمی مانیم.
بازیگوشانه به دنبال ذهنمان کلاس و معلم را ترک میکنیم و انگاه که پایمان به سنگ جهل، غفلت و یا ناکامی و درد گرفت، دوباره یاد درس و معلم میافتیم و شگفت آنکه معلم همچنان با لبخند منتظر ایستاده که به کلاس برگردیم و درس تازه را این بار با حواس جمعی یاد بگیریم.
درسی به یادماندنی از سلسله دروس وجد از وجود خودمان!
برای رسیدن به کبریا باید از کبر و ریا گذشت.
2 پاسخ
برای رسیدن به کبریا باید از کبر و ریا گذشت.
قابل تامل بود. لذت بردم دوست عزیزم
زنده باشی لیلون عزیزم