اولین کتاب صوتی

سال 99 بود که با دوستانی در محفلی مجازی با محوریت فن بیان آشنا شدم.
آموخته هایمان بیشتر براساس چالشی بود که هر از گاه در گروه قرار داده می‌شد و سپس با نقد کارها به رفع اشکالات مربوطه می‌پرداختیم.

روزی از روزهای آذر ماه 1400 به دلم افتاد جویای احوال یکی از دوستان که مدتها بود خبری از او نداشتیم، شوم.

پیام دادم، جواب داد که مدتی پیش تصادف سختی کرده و برای همین از دنیای مجازی دور افتاده است.

دو روز بعد او پیام داد و چند فایل برایم فرستاد.

فایل جلسات فن بیان بود که در مرکز کتابخانه روشن دلان محل سکونتش برگزار می‌شد.

این دوستم در کار تولید کتاب صوتی برای روشن دلان بود و به کتابخانه آمد و رفت داشت.

همواره یکی از علاقمندیهایم تهیه کتاب صوتی بوده و هست،بویژه برای روشن دلان عزیز. این موضوع را با او مطرح کردم، استقبال کرد و شماره تماس مدیر کتابخانه که خودشان هم البته روشن دل بودند را داد.

با ایشان صحبت کردم و از علاقه و نیتم برای تولید کتاب صوتی گفتم و نمونه کارهای کوچکی که در گروه مجازی منتشر کرده بودم برایشان فرستادم.

بسیار خوشحال شده، استقبال کردند و برایم شیوه‌نامه نحوه خوانش کتاب به همراه لیستی از کتابهای گروه سنی کودک و نوجوان که تا آن روز صوتی نشده بود، ارسال کردند.

از بین آنها چارلی و کارخانه شکلات سازی را انتخاب کردم.

خنده دار بود که من کارتون و فیلم به آن مشهوری را ندیده بود!

کار را با نام خدا شروع کردم.

هیچ تجربه‌ای در این مورد نداشتم، اولش خواستم کتاب را با خوانش معمولی کتابها تنها با تغییر لحن جلو ببرم، اما دلم راضی نشد، خودم را جای کودکی که قرار بود آن را بشنود می‌گذاشتم و می‌گفتم این‌طوری که چندان لذتی از کتاب نخواهد برد.

تصمیم گرفتم تلاش وافری به خرج دهم و در حد توان برای شخصیتهای مختلف، تغییر صدا ایجاد کنم تا بر جذابیت کار بیفزایم.

جویای نظر یکی از اساتید فن بیان مجازی شدم، گفت ریسک بزرگی است و در ضمن با این‌ کار تو کتاب را تبدیل به نمایشنامه می‌کنی، درست است که جذاب می‌شود اما کار خودت را سخت می‌کنی.

نمونه کار خوانش با تغییر صدا را برایش فرستادم، تحسینم کرد و گفت سخت است اما گویی می‌خواهی انجامش بدهی و تا حد زیادی هم موفق شده‌ای.

خوشحال شدم و کار را با جدیت و اشتیاق پیش‌ بردم.

داستان برایم جذاب و پر احساس بود، با چارلی می‌خندیدم، هیجان زده می‌شدم، گریه می‌کردم.

کمی زمان برد تا صدای مناسب برای هر شخصیت ایجاد کنم.
میکروفن حرفه‌ای نداشتم و با میکروفن گوشی کار را ضبط کردم، در کل نتیجه، کیفیت مطلوب و قابل قبولی شد.

تقریبن ۳ ما طول کشید؛ می‌رفتم طبقه بالا و شروع می‌کردم به ضبط کردن، گاه به خاطر تغییر صدا، صدایم می‌گرفت و مجبور به قطع کار می‌شدم، گاه کائنات سر به‌سرم می‌گذاشت و انواع و اقسام صداهای مزاحم از در و پنجره و خیابان می‌بارید و ناگزیر کار را تعطیل می‌کردم. اواسط کار کرونا گرفتم و کار باز هم عقب افتاد تا اینکه زمستان بود که کار تمام و نوبت ویرایش شد.

ویرایش کار، نویز‌گیری و تنظیم کار با موسیقی ابتدایی تقریبن داشت تمام می‌شد که ناخودآگاه به فایلهای قبلی سری زدم و…

بهتم زد!

باورم نمی‌شد، بر روی فایل‌های تنظیم شده قبلی، نام برنامه ادیت مدام توسط یک گوینده تکرار می‌شد.

خدای من!
برنامه از حالت رایگان خارج شده بود.
برنامه‌ای کاربردی و رایگان! که من مدت‌ها با آن کار کرده و فایل تنظیم کرده بودم.

آه از نهادم برخاست، مگر می‌شود؟!
یعنی آن فایلها باید دوباره ضبط می‌شد؟
خستگی به در کرده، دوباره به تنم نشست.

مدتی ناز خودم را کشیدم تا بالاخره راضی شدم مجددن چندین فایل تقریبن نیم‌ساعته را بازخوانی کنم.
با برنامه جدید ادیت، کار را تنظیم کردم و بالاخره اولین کتاب صوتیم به دنیا آمد.

آرزویی که برآورده شد.

مدیر مرکز از نتیجه کار بسیار هیجان زده شد و تلاش‌هایم را ستود و البته قول کارهای جدید گرفت.

در واقع خدا را شکر در مقایسه با کارهای گویندگان افتخاری دیگر کار قابل قبول و جذابی از آب در آمد.
این کار را در کانال خودم هم قرار دادم تا دوستان دیگر هم اگر خواستند بشنوند.

از خواهر عزیزم هم خواستم برای هر بخش تصویری مرتبط نقاشی کند تا شنونده با دیدن تصویر ارتباط بهتری برقرار کند.

خلاصه اولین تجربه کتاب صوتی با وجود تمام کم و کاستی‌هایش برایم جذاب و شیرین بود.

داستان از یک الهام قلبی احوال‌پرسی یک دوست شروع شد و به انتشار کتاب صوتی انجامید.

خدا را شکر.

البته این تنها کتاب صوتی تولیدیم تا به امروز است، امیدوارم مجال و شرایط مناسب برای تکرار چنین کارهایی دوباره دست دهد.

چه خوب است که الهامات درونی خود را همیشه جدی بگیریم.

راستی این هم کانال نُقلی که این کتاب صوتی را بخش به بخش در آن منتشر می کنم.

 

 برشهای کوتاهی از کتاب

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

6 پاسخ

  1. زهرا جان دختر خوش صدا و خوش قلب. نیتت خیر بوده انشالله کتاب های بیشتر و بهتر بعلاوه خیر دنیوی و اخروی
    موفق باشی عزیزم

  2. درود زهراجان من همیشه با شنیدن صدای زیبا و خاصی که داری، با خودم می‌گفتم: چرا زهرا یه کار اساسی با این صدای زیبا انجام نمیده. الان که این پست رو خوندم خیلی خوشحال شدم. امیدوارم به گستره کارهای صوتی ت همچنان افزوده بشه. صدایت جاوید

    1. وای تو چقدر مهربونی لیلا
      خیلی خوشحالم که همو پیدا کردیم
      و چقدر حس خوبی بهت دارم عزیزم
      ممنونم

  3. کم نظیره. امیدوارم گویندگی کتاب رو ادامه بدید. صدای مادربزرگ جوزپ(ف)ین رو خیلی حرفه‌ای اجرا کردید.
    موفق باشید و بدرخشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *