تازه نوشته ام داغ بخوانید

میترا یا زهرا؟

میترا یا زهرا؟ داستانک / خیال خواب‌آلوده تا خواستم به بدنم کش و قوس بدهم ساقِ پای راستم گرفت.دردش از خواب بیدارم کرد. عضله مثل سنگ شده بود، شروع

دردِ پیری😔

دردِ پیری😔 اشک در چشمانش نشست.به زور جلوی خودش را گرفت.داروهایی که می‌خورد شاید تا حدودی آرامش می‌کرد اما از سویی، کلیه هایش را از کار انداخته و دست

پارسا

داستانک / ادامه نویسی بابا جوری به چاقو نگاه می کرد که انگار اولین بار است آن را می‌بیند. داستان برمی‌گردد به نق و نوق های پارسا:نه من نمیاممن

روزِ گلِ محمدی 🌸

روزِ گلِ محمدی 🌸 خاطره / طنز روز بازار هفتگی بود و مادر دو کیلو گل سرخ اعلی خرید.  گل سرخ هایی که از بویشان مدهوش می‌شدی؛رنگ و عطر گلها دستت

ارز دیجیتال و سکه های مجازی

نات کوین / همستر / تپ سواپ و … برنامه های تلگرامی که برای بدست آوردن سکه و میلیونر شدن کافیست به صفحه گوشی بی نوا بی وقفه ضربه

به هدفات بچسب

به هدفات بچسبنه به آدمانذار آدما، راهتو از سمت هدفت کج کنن خودت؛خودت مهمیخیلی مهم تو باید هم عاشق باشیهم معشوق هم بچه باشیهم پدر، هم مادر هم معلم

باغ همسایه

باغ همسایه شعر روح شاد باغِ همسایهمست و شیرین می‌خرامید و سخن می‌گفت گویی دلش برای نهال کوچک گیلاس،ماهی قرمز درون حوضو حیاط نقلی این سوی دیوار پرپر بود.

فکر کردن: بلی، نه؟!

فکر کردن: بلی، نه؟! گفت: این زندگی ارزش یک لحظه فکر کردنم نداره. ۱۵ خرداد ۱۴۰۳✍️ #نی_نوا

نادر

نادر داستانک نمی‌دانم چند روز است در اینجا محبوس شده‌ام.زمستان است و اتاق سرد، اما من سردی حس نمی‌‌کنم و وجودم داغ است. آخرین چیزی که در ذهنم نقش

لغت‌نامه‌ی طنز ۵ 📓😁

لغت‌نامه‌ی طنز ۵ 📓😁 توت سیاه🍓توت آفریقایی معلم 👩‍🏫👨🏻‍🏫▪️ کسی که می تواند سرنوشت ملتی را تغییر دهد▫️شومن کلاس▪️کسی که اغلب حرفش بیشتر از مادر برو دارد▫️مظلوم‌ترین فرد در