تازه نوشته ام داغ بخوانید
سیاه و سفید

سیاه و سفید

سیاه و سفید امشب هم گریزی نیست از آغوش شیرینش که دست در گیسوان آرزوهایم، زهر لبخند بر چشمانم بریزد آسمان سیاه سیاه است و ماه در کنار ستاره‌ها

کتاب خوب گوش نمی‌دهی 3

    روز سوم از خوانش کتاب   و خلاصه ای از فصل2: آن حس همگام شدن عصب شناسی گوش کردن

karikalamator

کاریکلماتور 4

و باز هم کاریکلماتور این بار با : 👂   گوش 1.برای اینکه قضاوت نکرده بشنوم، به گوش‌پاک‌کن پناه‌بردم. 2. گوشهایم صدای دیگران را بهتر از صدای خودم می‌شنوند.

کتاب خوب گوش نمی‌دهی 1

نزدیک به دو سالی از آخرین با هم‌خوانی گروهی کتاب می‌گذشت. آن هم در گروه خوبی به نام مهر و ماه که فضای مثبت و خوش انرژیش را دوست

حواسمان باشد…

دیشب دوستی مطلب خوبی برایم فرستاد: انقدر پدیده ها، کارها، آدم ها و روابط جدید در زندگیت نیار که نتونی برای خودت و اولویتهات وقت داشته باشی. این جمله

متنی آب‌دار

روزی روزگاری در دهی پیرزن بخيلی زندگی می‌کرد که آب از دستش نمی‌چکید و خیرش به احدی نمی‌رسید. البته خودش چندان گناهی نداشت آب از سرچشمه گل آلود بود؛

تولد یکسالگی وب‌سایت

یعنی از این خنده‌دارتر نمی‌شد یک نفر بگوید: هی بذار یک پیشگویی کنم، تو سال بعد یک وبلاگ نویسی که هر روز داره می‌نویسه. فکرش را بکنید این حرف

زندگی و گاه و ناگاه هایش

دایی جان خیلی سخت است که آدم پر جنب و جوشی باشی اما… وقتی تند راه می‌روم بی اختیار یاد مرحوم دایی جان می‌افتم. خدابیامرز آنقدر تند راه می‌رفت