تازه نوشته ام داغ بخوانید

دستان مهربان

دخترک نای نالیدن نداشت دستهایش کرخ، پاهایش بی‌حس فضا تاریک، تنگ  سردِسرد یاد قایم باشکهای با برادرش افتاد قایم شدن در گنجه تاریک و تنگ برای گفتن سُک‌سُک سُک‌سُک

مهمان وب سایت دوستان قسمت 6

خب امروز هم روز وبگردی بود و سر زدن به خانه مجازی دوستان نویسنده و محتوا گر. برویم سراغ دوست عزیزی که به تازگی هم را پیدا کرده ایم،

کارتون پسرک، موش کور، اسب و روباه

من یک فیلم بین حرفه ای هستم، البته فیلم خیلی خیلی کم میبینم، اما اگر ببینم، با احتمال بالای 80 درصد می‌توانم تخمین بزنم که قرار است چه اتفاقی

اولین کتاب صوتی

سال 99 بود که با دوستانی در محفلی مجازی با محوریت فن بیان آشنا شدم. آموخته هایمان بیشتر براساس چالشی بود که هر از گاه در گروه قرار داده

نشستی با فروغ فرخ زاد

پلک چشمان این روزها اندکی خسته و کم‌فروغم بسته می‌شوند و پرده تخیل روبرویم باز می‌شود: نیم رخ زنی با موهای سیاه با پیراهن سفید ظاهر می‌شود که در

مهمان وب سایت دوستان قسمت 5

امروز دست پر آمدم، برویم تا با ۵ دوست نویسنده و محتواگرمان آشنا شویم: نفر اول زهرا هموله دوست نویسنده بسیار طنز پردازم که با مطالب پیج اینستاگرامیش، که

یقین یا تردید؟

یقین یا تردید؟ مساله این است! برایتان پیش آمده که در مورد موضوعی کاملن مطمئن باشید و البته بعدش معلوم شود که شما اشتباه کرده اید. یا نه پیش

نسخه‌‌ای شفابخش

“زخم چیزی‌ست که نمی‌نویسی“ این عنوان یادداشت اینیستاگرامی آقای شاهین کلانتری عزیز مرا به فکر فرو برد و جالب آنکه قبل از این پست، پست دیگری با این مضمون

یک جمله … یک تأمل 1

در این یادداشت وبلاگی دوست دارم کمی درباره این جمله فکر کنم: سوره انفال آیه ۳ «مومنان آنانند که نماز به پا می‌دارند و از آنچه روزیشان کرده‌ایم به

karikalamator

کاریکلماتور 2

یادداشت وبلاگی امروز، کاریکلماتور برفی است که با دیدن بارش زیبای آسمان شکل گرفت. مسابقه بارش برف بود و کلمات، او می‌بارید، من می‌نوشتم.   برف  نوشتم برف و