مهارت یادگیری

در حوزه توسعه فردی و خودشناسی، مهارت یادگیری یک مهارت زیر بنایی است که زمینه ساز ارتقاء در سایر مهارتهاست.

ما برای ارتقای سطح خرد و دانش خود و نیز کسب مهارت در بخشهای مختلف زندگی: تحصیلی، فردی، اجتماعی و کسب و کار نیازمند یادگیری این مهارت هستیم.

دستاورد مهارت یادگیری:

1- بهبود و پیشرفت در زمینه فردی و شغلی

2- افزایش اعتماد به نفس

3-رشد و شکوفای یاستعداد د رحوزه های جدید

4- افزایش توانمندی و پتانسیلها ی موجود

5- افزایش سلامت جسمی و روانی

6- افزایش توان حل مسئله

7- افزایش قدرت تصمیم گیری

و …

 یادگیری به چه معناست؟

یادگیری یعنی تغییر نسبتن پایدار در رفتار که بر اثر تجربه در توانایی های بالقوه در فرد بوجود می آید.

هیلگارد روانشناس معروف آمریکایی

براساس نظریه تونی بینگام و مارسیا کنر:

یادگیری فرآیند انتقال اطلاعات می باشد که به درون سازی و ادغام اطلاعات، با آن چه از قبل تجربه کرده ایم می پردازد که این تغییرات دانسته های ما را دچار تغییر می کند.

وقتی صحبت از یادگیری میشود بی اختیار یاد کلاس درس دروان ابتدایی می افتم. معلم بعد از تدریس درس جدید که با نوشتن و رسم شکل و مثال بود می گفت یادگرفتین؟

و ما دقیقن در آن لحظه با یادآوری سریع گفته های معلم،فکر میکردیم که کاملن مطلب رایاد گرفته ایم و با صدای بلند و لبخندی بر لب می گفتیم بله .

البته در دوران ابتدایی به دلیل تمرین، تکرار و  روشهای تدریس که یادگیری آنها  را سهل یم کرد، یادگیری و دانش اندوزی چندان تفاوتی با هم نداشتند، اما در مقاطع بالاتر بویژه دبیرستان و دانشگاه با تخصصی شدن مطالب و متاسفانه سوق مسیر آموزشی در جهت تئوری پردازی، در ما موضوعی به نام توهم یادگیری شکل گرفت، در حالیکه هیچ اقدام و رفتاری در خصوص به کار بستن آموخته هایمان انجام نشد و این موضوع در کسب و کارهایی که از ما به عنوان نیروی متخصص دعوت به همکاری می کنند، خود را نمایان می سازد.

ما یک چمدان پر از دانش هستیم که نمی دانیم چگونه و در کجا باید آموخته هایی که این همه سال برای به خاطر سپردنشان زحمت کشیده ایم و با خود حمل کرده ایم را به کار بندیم.

در واقع یادگیری اگر به دنبال خود اقدام و عملی را سبب نشود یا باعث ایجاد یک مهارت نشود صرفن یک انبوه و ذخیره سازی است که در مرور زمان، اطلاعات کسب شده به اطلاعات غیر فعال تبدیل خواهد شد.

به من بگو، فراموشش خواهم کرد.

به من آموزش بده، در یادم خواهد ماند.

بگذار خودم انجام دهم، فرا خواهم گرفت.

فرانکلین

اما برای کسب مهارت یادگیری چه کنیم ؟

1- داشتن هدف و انگیزه کافی و محرک

زیر بنای هر حرکت وتلاشی ، داشتن هدف و انگیزه است. این جمله دقیقن مرا یاد دانش آموزانی می اندازد که علاقه ای به درس ریاضی ندارند و همواره با این درس برای گرفتن نمره قبولی باید کشتی بگیرند.

اینجا فقدان انگیزه و علاقه کاملن مشهود است و در نتیجه دانش آموز متنفر از ریاضی، هیچ گاه نمی تواند آنرا به خوبی یاد بگیرد و به کار بندد.

پس داشتن هدف و انگیزه اولین گام برای قرار گرفتن در مسیر یادگیری است.

این را تصور کنید که علاقمند یادگیری اسب سواری باشید یا نقاشی و یا هر چیز دیگری که با تصورش چشمنتان برق بزند و قند در دلتان آب شود، مسلمن یادگیری این علاقمندی بسیار شیرین و عمیق خواهد بود.

2- قرار گرفتن در مسیر آموزش درست

برای رسیدن به این مهم ما باید شناخت نسبی از خود داشته باشیم تا بتوانیم روش یادیگری موثر خود را انتخاب کنیم.

روشهای یادگیری عمومن به این چند روش است :

1) روش دیداری

که فرد با تصویر، نمودار و آنچه باعث جلب توجه دیداری شود، میتواند بهتر یاد بگیرد.

2) روش شنیداری

در این روش شنیدن صدای مربی و یا حتی بلند خوانی برای فرد، یادگیری موثری به دنبال خواهد داشت

3) روش لمسی،جنبشی و حرکتی

این روش برای افرادی که با انجام کار عملی و تجربه بهتر میتوانند یاد بگیرند، مناسب است.

این افراد بیشتر در آزمایشات و کارهای عملی سطح یادیگری بالایی دارند.

( اینها همانهایی هستند که اصل یادیگری را ناخودآگاه درک کرده اند)

4) نوشتاری، مطالعه ای

در این روش با مطالعه متن و یادداشت برداری فرد یادگیری خوبی دارد.

5) استدلالی

د این روش فرد با ایجاد الگو و استدلال و منطق یادیگری مطلوبی دارد.

6) فردی

در این روش فرد دوست دارد در خلوت خود به فراگیری مطالب بپردازد و در این فضا بهتر می آموزد.

7) جمعی

در این روش، فرد در کنار دوستان و دیگران مطالب را بهتر یاد میگیرد.

این افراد در دورهمی و میزگردهای آموزشی بازده خوبی برای یادگیری دارند.

3- داشتن تمرکز لازم

تمرکز داشتن در امر آموزش مرا یاد ذره بینی که اشعه خورشید را میتواند به یک آتش  تبدیل کند، می اندازد.

چکشی که میخی را فرو میبرد و درلی که سوراخی می سازد، ضرباتی که نقشی حک میکنند.

ما باید روی مطلبی که در حال یادیگری هستیم تمرکز داشته باشیم و از موضوعات زیر که باعث حواسپریت و از دست رفتن تمرکز می شوند دوری کنیم:

  • چند کارگی
  • شرایط نامناسب
  •  عوامل حواسپرتی چون گوشی، تلویزیون و …

4- تقسیم بندی مهارت یا موضوع یادگیری به اجزای کوچکتر

5- تکرار و تمرین

6- ایجاد ارتباط بین اطلاعات آموخته شده

7- تفکر و تامل

  •  تفکر نقادانه برای طرح سوالات مختلف
  • تفکر خلاقانه

8- به چالش کشیدن خود

9- صبر و بردباری

10- خواب و تغذیه مناسب و کافی

11- مراقبه

12- تنفس عمیق

13- پیوستگی در یادگیری

14- ایجاد مکث و توقف های کوتاه در حین یادگیری برای انتقال دانش به لایه های عمیق تر ذهن و یادسپاری آن

15- فعال کردن نیمکره چپ مغز که بیشتر استدلالی و تحلیلی است

16- ایجاد احساس خوب در خود

همواره احساس خوب باعث میشود که ما مطالب را بهتر یادبیگریم.

17- انجام اصل پارتو 20- 80

بیشترین زمان یادیگری را برای 20 درصد مطالب که 80 درصد نتیجه و پیشرفت را در خود دارند، صرف کنیم.

18- تدریس آموخته هایمان به دیگران

این روش یکی از بهترین روشهای نهادینه کردن آموخته هایمان است.

19- انتخاب زمان مناسب برای یادگیری

اغلب به این موضوع اشاره دارند که اول صبح بهترین زمان برای یادگیری است و سرعت یادگیری در این ساعات به خاطر استراحت مغز در بالاترین سطح قرار دارد.

در واقع ما با این روش ابتدا به مرور آموخته هایمان پرداخته و مطالب را دوباره از زبان خود میشنویم و بدین صورت ابهامات موضوع نیز روشن و شفاف میشود.

نکته آخر

ما با استمرار در یادگیری در حوزه خاص میتوانیم به یک فرد ماهر در آن زمینه تبدیل شویم.

جاش کافمن نویسنده وسخنران تد معتقد است که بخش زیادی از یادگیری ما در 20 ساعت اولیه اتفاق می افتد.

او میگوید اگر ما 20 روز هر روز یکساعت به طور متمرکز در فرآیند یادیگری یک مهارت باشیم، میتواینم بعد از این 20 روز به مهارت قابل قبولی برسیم.

و مالکوم گلدول می گوید: اگر ما 10000 ساعت روی یک مهارت متمرکزانه کار کنیم و در مسیر یادگیری باشیم میتوانیم به مرحله استادی برسیم.

البته نظر شخصی من این است که علاقمندی و عمق یادگیری و شرایط دیگر میتواند زمان کسب مهارت را تغییر دهد و قانون کلی برای رفتار یک انسان که موجودی پیچیده است وجود ندارد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *