دندان شکسته

.

 

 کلیپ یادداشت👆

 

سر صبحی داشتم با خنده صبحانه می‌خوردم که سنگی زیر دندانم رفت، دهانم از جویدن باز ایستاد، خدای من، تکه ای از دندانم بود.

زبان هوشمندم به سرعت دندان مورد نظر را شناسایی کرد.

دندان مذکور همانی بود که سال گذشته با تلاشهای مذبوحانه دندانپزشکی خوش اخلاق پر و بزک دوزک شده بود.

پزشکی آنقدر خوش اخلاق که هر دقیقه از کارش مصادف بود با تشر، غرولند و بد و بیراه گفتن به روزگار و دیالوگ اختتامیه: مواد 10 تا دندون توش خالی کردم اما انگار این چاهی که من می‌بینم پر بشو نیست.

آن زمان موج نمی‌دانم چندم کرونا بود.
ماسک غواصی کت و کلفتی روی صورت دکتر بود، شبیه بادکش، صدایش خفه و نیمه جان به گوش می‌رسید.

سوزنهای ته گرد مخصوص عصب کشی را مدام توی کانال دندان فرو می‌کرد، می‌سابید و بیرون می‌کشید تا کانال را پر کند که تلاش‌ها بی‌نتیجه بود.
۲ بار عکس گرفت و مدام آنرا جلوی نور چراغ جلو و عقب کرد،
به دقت به عکس نگاه می‌کرد و بعد از مدتی مکث، هووف صدا داری دمید و گفت: کانال مویینه!

جوری گفت کانال مویینه که فکر کردم گفته سرطان دارم، آنهم بدخیمش و بهتر است مرگ را بپذیرم.

با دمیدن نفسی عمیق و پرسوز که البته فقط صدایش شنیده شد، کار را شروع کرد که شامل:

سوزن زنیهای مکرر بود با تغییر زاویه دست و

تراشهای گاه و بی‌گاه با مته شماره 1 ایییییییییی و مته بولدوزری شماره 2 آآآآآآآآآآییییییییییییییییییییییی که نمی‌توانم صدایش را دربیاورم.

بعد با خوشحالی گفت: بالاخره شد.

با این حرفش نفس راحتی کشیدم.

بعد روی دندان و ریشه را پر کرد و گفت:

ههه هام هوم

صدایش زیرِ صدای ممتد و بلند خءءءءءءءءءءءءءخخخخخخ ساکشن غرق شد

نفهمیدم چه گفت، اما با شبیه سازیش فکر کردم گفت: آخیش بالاخره تموم شد.

که دیدم با عصبانیت از توی همان ماسک کذایی با صدای کبودی گفت: می گم دهنتو ببند.

آب دهانم را پایین داده و به سرعت دهانم را بستم.

کاربن کوچیکی در دهانم گذاشت و گفت تق تق دندان‌ها را به هم بزنم تا پستی و بلندی‌ها را صاف کند. مرحله‌ای که همیشه خدا با آن مشکل دارم، یا آنقدر رویه را تراش می‌دهند که دندانها به فاصله از هم دست تکان می‌دهند و یا همدیگر را فشار داده، زورشان را به رخ هم می‌کشیدند.

خلاصه پس از کش و قوسهای فراوان کار به اتمام رسید، اما آخرین گلوله با این جمله شلیک شد:

مِن بعد یه همچین دندونایی رو سر من نیارین.

با دهان کج و بی‌حس فقط نگاهش کردم.

در دلم گفتم چشم حتمن از این به بعد اول از دندون مورد نظر عکس می‌گیرم، آنالیز می‌کنم اگه قطر کانالش بیش از یک بند انگشت شد، مزاحمتون بشم.

اما این را هم بگویم بنده خدا علارغم بد اخلاقی تمام عیارش پزشک منصفی بود و مبلغ را همینطور بی‌هوا نمی‌پراند.

کارت کشید و گفت: فقط پول موادشو حساب کردم، نه دستمزد.

احتمالن دستمزدش همان بد و بیراه‌هایی بود که به نام روزگار حواله من کرد.

باری دندانی با چنین عقبه‌ای در صبح روزی زمستانی‌بهاری شکست.

در حالیکه زبان کنجکاوم در حال انگولک کردن دندان شکسته است، درست مثل خودمان در مواجهه با مشکلات و دردها، به این فکر می‌کنم که چرا این دندان شکست؟
و این‌ فرضیه ها در حال خودنمایی هستند:

1. اوجوزلی اَتین شورباسی اولماز : یعنی از گوشت ارزون آبگوشت در نمیاد.

2. احتمالن آه دکتر گرفته که چرا من بدون بررسی کانال، به او مراجعه کرده‌ام.

3. شاید بیش از حد به کار دکتر اعتماد کرده و از دندان بیچاره خیلی کار کشیده ام که دیگر طاقتش تمام شد.

4. به قول قدیمی ها شاید قضا و بلایی بوده که بدین ترتیب دور شده

5.حالا که دارد دندانهای دیگر را نونوار می‌کند چرا من نه؟ ( دیالوگ دندان با خودش)

6.سر صبحانه بیش از حد مجاز خندیدم.

راستی فرضیه شما چیست؟

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

16 پاسخ

  1. زهراااااااا😭😭😭😭😭 نههههههههه.
    اعصابم خورد شد‌. دندونت در چه حاله؟ بالا قضا‌بلادی🫠🫠🫠.
    اینا رو ولش دندونت درست می‌شه. تو چه باحال نوشته بودی آخه زهرالی سلطان خلاق من😍😍😍😍. هم‌زمان با خوندن متن ویس رو هم گوش کردم، عااااالی بود بالااااا. عااااالی🥰🥰🥰. انقدر دلم واست تنگ شده. عید میای تبریز. دیین اولا انتر دو زه ویردا نیه کامنت‌ده نغیل یازیسان😁
    مااااااچ‌های فراوان از دور.
    دندونت… دندونت…🥲🥲🥲🥲

    1. صبااااالللللی😍
      خوش گلیدی بالا❤️
      می‌دونی امروز توی پیش بینانه‌ مثبت روزانم چی بود؟
      نامه از یه دوست قدیمی
      👍🥰
      ممنون جیران بالا
      آره یه حکمت نهفته‌ای توش هست

      تبریز میاد خونه ما
      خواهر و خواهر زاده‌ها میان پیش ما و هستن تا اطلاع ثانوی😁

      امیدوارم لااقل عیدانه زنگ بزنیم بحرفیم و تله پاتیا رو دوباره شارژ کنیم😉

  2. زهرا همیشه تو قلبمی. یکمی خودمو جمع‌وجور کنم باهم حرف می‌زنیم، باشه؟

  3. با اینکه ناراحت شدن بابت شکستن دندونت ولی چون بامزه تعریف کرده بودی کلی خندیدم
    اما سنگ رو یادت رفت. سنگ زیر هر دندونی بره دخلش رو میاره
    من بعد قبل از برداشتن لقمه جست و جو کن سنگ نداشته باشه.
    درضمن انفجار مواد منفجره تا این ساعت ادامه داشته و من دست به سوییچم که مدام دزدگیرش رو خاموش کنم که صداش مردم رو بیدار نکنه

    1. زنده باشی لیلون بالا
      نه سنگ نبود، همون تیکه دندون شکسته اولش به نظر سنگ اومد.
      انگار دندون مدتی بود که تصمیم داشت بشکنه، امروز و فردا می‌کرد
      اما درسته، سنگ توی نون هم بدجور دمار از دندون در میاره

      اوه اوه نگوووو
      انگار میدون جنگه

  4. سلام زهرابالای زمانلوی نویسنده
    چقدر قشنگ وصف‌کردی، همراهت اومدم مرحله به مرحله
    راستی من هم از این دندون‌ها داشتم، خاطره بدی دارم. از همون موقع هم دیگه نرفتم پیش دندانپزشک تا اینکه امسال رفتم پیش پسرخواهرم. انقدر خوب باهام مدارا کرد که خاطره تلخ قبلی از یادم‌رفت و ایمپلنتم رو هم چندروز پیش سپردم به خودش. الحمدلله خیلی خوب بود. چندمرحله دیگه هم داره. سالها یه فامیل منتظرش بودن که درسش تموم بشه و دندوناشونو سروسامون بده. حتی از زیر مسواک و نخ‌دندون در می‌رفتن به همین امید.
    دلیل شکستن دندونت خیلی چیزها می‌تونه باشه: مثلا مراقبت نکردن در این سالها، خوردن ته‌دیگ و شکستن پسته. اصلا دارندگی و برازندگی. کسی که پول داره پسته بخوره، حتما پول شکستن دندونو هم داره. نوش جونش، هان؟

    1. سلام بر لیلا بالای عزیز ناصری خودمان
      ممنان
      به به خواهر زاده دندانپزشک گلی است از گل‌های بهشت😁
      خودشم در این وانفساااا

      نه لیلا دندونای من خیلی زود رنجن و از بچگی بیشتر از دکتر عمومی، دندونپزشک برام عمومی بوده😄

  5. جالب بود، منو یاد زمانی که دوم راهنمایی بود انداخت.
    برای کشیدن دندان کرسی رفته بودم.
    دکتر بسیار حاذق بود اما نمی دونم چرا برای من اینطوری شد.
    بی حسی رو زد. بعد دقایقی مرا صدا زد و رفتم.
    همچین که آچارشو روی دندونم گذاشت، حس کردم.
    اینو بگم که تا حالا تجربه دندان پزشکی نداشتم.
    گفتم دکتر من حس می کنم آچار رو.
    گفت حتمن بی حس نشده.
    بالاخره دو بار دیگه بی حسی زد و باز هم افاقه نکرد.
    دکتر می گفت بی حسه، که من گفتم پس شما دارین دندون سالمم رو می کشید که بالاخره از زیر دستاش جان سالم به در بردم و فرار کردم.
    از اون زمان برام تجربه شد که به کسی نگم فلان دکتر خوبه و فلان دکتر بده. اگر از من سوال کردن بگم برای من خوب یا بد بود.

    1. سلام افسانه بانوی عزیز
      چقدر خوب
      به نظرم با یکبار گذرمان به دندانپزشکی افتادن و رفتن مته و آچار دکتر روی دندان، دیگر مشتری پای ثابت دندان پزشکان محترم می‌شویم، لااقل در مورد من که اینطور بوده.
      البته با احترام به همه دندانپزشکان عزیز
      شبیه برگه امتحان دادن
      نفر اول که رفت پشت سرش نفرات دیگر مثل جوانه سر بر می‌آورند و می روند ورقه هایشان را بدهند، دندانها هم رفتار مشابهی دارند.

      کار بسیار خوبی میکنید بانوجان💐

  6. خرید نان سنگک از نانوایی که هنوز به سبک و سیاق دوران شیخ بهایی نان را روی سنگ ریزه‌ها می‌پزد.

    متن بسیار دلکشی بود.

  7. زهرا من قد یه کتاب واست نامه نوشته بودم چرا تبخیر شده؟😭😭😭

    1. به به صبالی بالا بوردادی (صبالی عزیز اینجاست)
      هی جااانم
      اله بالام

      منم از این ضد حالها داشتم صبا فکر کنم یکی دوبار برای پست تو نظر گذاشته بودم و همینطور لیلون
      انقدر آدم حیفش میاد که نگوووو
      همه حسای قشنگش انگار دود میشه 🙁

      اما حیف شد دوست داشتم قلب و گل و انرژی مثبتایی که قشنگ تو کلمات کادو پیچی میکنی رو بخونم و حظ کنم
      حیف 🙁 🙁

      1. 😂😂😂😂😂
        چه زیبا !!!!!! نوشته اید عزیزم ، قلمتان پر برکت💪💪👏👏

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *