دنیای عطرها

عطرها همیشه ما را وصل می‌کنند به خاطرات یا نه اصلن خودشان خاطره می‌سازند.

امروز در پیاده روی، انواع عطر و ادکلنهای خوشبو مشامم را نواخت.

عطری مرا برد به یک قاب دو نفره، زن و مرد جوانی پر از شور زندگی، که دلشان غنج می‌رفت برای اینکه دو دستی خوشبختی را بهم هدیه کنند.

عطر دیگر دستم را گرفت و برد به خاطره‌ای دور، پسر جوان کارگری عاشق مسئولش.

هر بار که قرار می شد به اتاقش برود، قند توی دلش آب می‌شد، شیشه عطر را روی سر و رویش خالی می‌کرد تا معشوقه از عطر دل‌انگیزش سرمست شود.

بوی نان تازه اول صبح آنقدر دانه امید در دلم کاشت که قلبم باغ امید شد.

رایحه خنک آبی رنگی به مشام رسید و سوار ماشین زمانم کرد و برد به دوران مدرسه، اولین امتحان نهایی و  تجربه اضطراب بی سابقه  با بازرسین جدی مراقب امتحان.

عطر مدهوش کننده سبزی از راه رسید، دختر دانشجویی بود که جسارت را می‌شد از چهره‌اش خواند.

گاه شیرین و گاه تلخ، گاه سرد و گاه گرم، گاه سیاه، سفید و یا حتی رنگارنگ،

عطرها روح دارند، با روح آدم حرف می‌زنند.

گاه یک عطر می شود دنیای آدم.

می شود آلبومی از خاطره‌ها.

خاطراتی خوش یا …

 

عطر زندگیتان دل‌انگیز.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

8 پاسخ

  1. یه اسپری توی ماشین گذاشته بودم. برای وقتی که یادم رفته بود عطر بزنم. وی هیچ وقت یادم نمی رفت و به اون اسپری دست نزده بودم. امروز سوار ماشین که شدم هستی در داشبورد رو باز کرد و اسپری رو روی خودش خالی کرد. بعد رفتم به دوران دانشجویی. در به در دنبال یه اسپری بودم که خریده بودم و بوش رو دوست داشتم اما دیگه هیچ جا پیداش نکردم. اما حالا اون اسپری روی تن دخترم همون بوی قدیم و آشنا رو می داد که من دوسش داشتم.

  2. بیست و دو سالم بود، برای اولین بار برای خودم یه ادکلن گرون و فوق العاده خوشبو خریده بودم.
    همه عاشق بوش شده بودند؛ چند نفر سفارش کردند برم براشون بخرم.
    رفته مغازه، گفتم آقا از این ادکلنتون یکی دیگه میدید.
    با تعجب نگام کرد و گفت اینو از ما نخریدی؟
    گفتم چرا از شما خریدم.
    ولی زیر بار نرفت.
    مشابه اون ادکلن رو هیچوقت تو هیچ سایتی حتی پیدا نکردم.
    دخترخالم خیلی عاشق بوی عطرم شده بود. یه کم ازش مونده بود. همونو دادم بهش. با اینکه فهمیده بودم این عطر هیچ مشابهی نداره و دیگه دستم بهش نمیرسه.

    1. چقدر جالب بود سپیده
      مغازه دار زیر بار نرفت از اونجا خریدی.
      ای جانم فداکار، دختر مهربون
      منم مدتی هست که عطرم تموم شده و اون ادکلن فروشه که عطر ترکیبی خوبم رو ساخته نمیاد. 🙁

  3. زهرا جان چقدر مطلبتونو دوست داشتم، جالبه چقدر نگاهمون یکی بود، ممنون از آقای طاهری که متن‌هامونو وخودمونو به هم پیوند زد.🌹🌹👌👌😘

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *