زیبایی های زندگی

همواره تضادها در کنار هم جریان زیبایی از زندگی را می سازند.

مثلِ در کنار هم بودن شب و روز، جوانی و پیری، فراز و نشیب، سیاه و سفید و تلخی و شیرینی.

و اینچنین در میانه تلخ‌کامی، اتفاقات زرورق شده‌ی جذاب از راه می‌رسند تا پیش‌بینیت از ناامیدی را بهم بزنند و یادآور این باشند که این نیز بگذرد.

اتفاقات جذاب و دوست‌داشتنی که همیشه در خاطرت می‌مانند، چون منتظرشان نبودی.

یکی از این اتفاقات خوب، رفاقت با زهراست، زهرا هموله.

دوستی که با وجود بعد مسافت، صمیمیت و مهرش نزدیک است.

جنس حرفهایمان، شیرین زبانیمان، دغدغه‌هایمان از هم دور نیست.

زهرا رفیق بامرام مهربانی است که دست گمشده‌ام را توی دستم گذاشت.
منظورم سایتی که در حال بال بال زدن بود😁

دوستان خوب و مهربان نعمتند.

اصلن بودنشان درون قلبت را پر از گل و بلبل می‌کند.

مثل فصل بهار می‌مانند.

دوستان با معرفتی چون لیلا که همواره انرژی گرم محبت و خیرخواهیش را از فرسنگها دور با تمام وجود حس می‌کنی و دلگرم می‌شوی، گویی که مدتهاست دست قلبتان در دست هم بوده، بدون اینکه بدانید…

دوستان خوبی چون فریباهااا که دلشان معدن مهر است و ….

دوستان خوش انرژی، شاد و مهربانی چون مبینا…

دوستان نازنینی چون فاطمه، نگار، آذر، صبا، ندا، سپیده، صنم، آسیه و …

و دیگر دوستانی که هر یک گوشه‌ای از قلبم را پر از نور و گرمی کرده‌اند.

بعد از پدر و مادر که هیچ جایگزینی برای عشق ناب زیبایشان نیست، داشتن خواهر دلسوز و دوست خوب نعمت و هدیه‌ای بزرگست که خدا را شکر توفیق این را داشته‌ام که از همه این هدایای ارزشمند بهره‌مند باشم.

الهی شکر

۵ مرداد هزار و چهارصد و دو
نی‌نوا

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *