انرژی کیهانی

ادامه صحبتهای کوین ترودو با عنوان انرژی کیهانی :

 

افراد موفق کار درست را به اندازه کافی و ممتد انجام میدهند.

کار درست چیست؟

اندازه کافی چقدر است ؟

ممتد یعنی چقدر ؟

کار درست همه ما با هم فرق دارد، کار درست، به شما احساس خوب و قدرت میدهد.

اگر از کاری لذت نمیبری دو حالت دارد :

در مسیر رویایت هستی، اما در نقطه درست نیستی.

در مسیر رویایت نیستی.

وقتی کاری برایت لذت بخش نیست، باید رویایت را دوباره تعریف کنی.

اگر کارت در مسیر رویایت باشد، اما از آن لذت نمیبری، تو نقطه دورتری را انتخاب کرده ای لذا این نقطه برایت دلنشین نیست، پس باید نقطه شیرین قابل حصولی که نزدیک تر است را به عنوان هدف کوچک تر انتخاب کنی.

وقتی رویایت را تعریف کردی و دیدی که کارت در مسیر رویایت نیست، باید کارت را تغییر دهی.

به اندازه کافی یعنی محدودیت زمانی برایش در نظر نگیری، با محدودیت زمانی ترس خودکار روشن می شود.

تا زمانیکه از آن لذت میبری، گذر زمان را حس نمی کنی.

ممتد یعنی  باید بر طبق یک برنامه مرتب و منظم انجامش دهی.

هر چه منظم تر فرآیند تحقق رویایت سریعتر خواهد بود.

در واقع مثل پمپ آب، تو تلمبه میزنی ، دقیقن نمی دانی کی قرار است آب بیرون بیاید، اما مطمئنی که میاید.

و وقتی آمد دیگر تو نمی توانی مهارش کنی و بعد از آن دیگر جریان اتوماتیک آب و موفقیت برقرار میشود.

نکته طلایی :

وقتی تصمیم و یا تعهدی را بر عهده میگیری، یا زمانیکه ایده ای به ذهن می رسد، باید ظرف 48 ساعت کاری برای آن تصمیم، تعهد و یا ایده انجام دهی و میتواند کوچکترین اقدام در جهت آنها باشد.

این کار باعث ساخت مسیرهای عصبی جدید برای در خط نگه داشتنت میشود.

اما اگر ظرف 48 ساعت این کار را انجام ندهی، مسیرهای عصبی در ارتباط با اینکه تو دروغ میگویی در ذهنت توسعه میابد.

 

لزوم مثبت نگری بارها و بارها به هر زبانی عنوان شده.

وقتی موفق میشوی، اطرافیانت که خودشان موفق نیستند حس بدی نسبت به خود پیدا کرده و برای همین سعی می کنند تو را از هدفت دور کنند.

اما اگر ارتعاشت را با خوراک ذهنی مناسب یعنی مطالعه، کارهایی که برای بهتر کردن حست در بخش آرزوی تو دستور توست گفتم انجام دهی  و تمرکزت را روی رویایت نگاه داری، آن اطرافیان ارتعاشهای متفاوتی نسبت به تو خواهند داشت و از تو دور شده و یا تاثیرشان کم و کمتر خواهد شد.

اینکه موفقیت به دی ان ای افراد بستگی دارد، درست است و به همین خاطر هنری فورد به این استناد می کرد، اما نکته خیلی مهم این است که ما متیوانیم ارتعاش دی ان ای خود را تغییر دهیم.

درست مثل بیماریهای لاعلاجی که علم پزشکی درمانی برایشان ندارد، اما ایمان، نگرش مثبت و دعا باعث بهبود برخی از بیماران شده.

ناپلئون هیل و ادیسون فهمیدند که باشبیه سازی خارجی میتوان تعاشات دی ان ای خود را تغییر داد.

یعنی همان قدرت افکار، باور.

سندروم صد میمون به همین موضوع اشاره دارد.

در تعدادی جزیره دور از هم، هر نوع میمونی گرد هم آوردند.

محققان سیب زمینی شیرین را در آب شستند و خوردند، میمونها هم که کارشان تقلید است، همین کار را کردند.

پس از مدتی میمونهای جزایر دیگر که دور از محققان و میمونهای مقلد سیب زمینی شور بودند، شروع به انجام چنین کاری کردند.

این یعنی افکار میمونها به هم منتقل شد.

و بدین صورت است که افرادی از طبقه های ناموفق هم شروع به تغییر میکنند و این جریان به دیگران هم تسری پیدا میکند.

 

یادداشت من بر متن : درست مثل ایده ای که در یک لحظه میتواند به ذهن دو فرد که در مسافتهای دوری از هم هستند و هیچ ارتباطی با هم ندارند، خطور کند.

 

قوانین را طوری برای خود تنظیم کنید که همیشه برنده باشید.

مواردی که باعث احساس بد و مسدود کردن انرژی شما میشود را باید مرتفع کنید. بدن فیزیکی شما کانالهایی دارد که انرژی از آنها عبور میکند.

در چین به این انرژی چی میگویند و در هند پرانا.

شما با هر فکر منفی، انرژی سنگین منفی را وارد بدن خود میکنید و با تکرار آن فکر، آن انرژی را در بدن خود ذخیره میکنید و به این ترتیب انرژی بلوکه شده و کانالهای انرژی در بدنتان بسته میشود.

افراد بسیار منفی نگر آنقدر حجم وسیعی انرژی سنگین منفی وارد بدن خود کرده اند که نمی توانند به اتفاقات خوب فکر کنند.

راه خارج کردن این همه انرژی منفی که از کودکی در خود انباشته ایم چیست ؟

  1. با افزایش حجم افکار و احساسات مثبت
  2. روش eft و ضربه زدن به کانالهای انرژی در بدن و باز کردن گرهها و رها کردن انرژیهای منفی بلوکه شده.

با  این روش دوم شما میتوانید انواع ترس و فوبیاهای خود را نیز به مرور مرتفع کنید.

ما آنقدر انرژی منفی در خود ذخیره کرده ایم که باید لیستی از آنها تهیه کنیم و زمانی را برای پاکسازیشان صرف کنیم.

 

راستی یکی از دلایلی که من و دوستم جین از گروه مخفی برادر هود خارج شدیم، همین فکر منفی که قدرت باید در دست عده ای خاص باشد بود، چون ما میخواهیم دنیا برای همه مان خوب باشد.

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

7 پاسخ

  1. ممنون زهرا جان من این پستای کوین ترودوی تو رو خیلی دوست دارم. انرژی بخشه

    1. ممنون از توجهتون جناب صفری
      راستش این دوره مربوط به دو سه سال پیش هست که فایل صوتی بوده و این مطالب حاصل یادداشت برداری و گزیده گویی مباحث مطرح شده است

  2. زهرا این پستت خیلی به موقع بود.
    ببین من الان خیلی شدید دلم می‌خواد که کارمو عوض کنم. حالا نمیدونم یا رویام تغییر کرده یا خودم. اما چیزی که هست اینه که عملن متوجهم این کار هفتادو پنج درصد من رو قبضه کرده. کار برام سخت نیستا. یعنی اصلن کار سختی نیست. اما این… این کار من نیست. این کاری نیست که همیشه می‌خواستم انجام بدم. این کار منو از خودم گرفته. سنگینم کرده. تنبلم کرده. خبری از اون صبای پرانرژی نیست. صبایی که برای هر چیزی یه راه حلی داشت.
    من قبلن این کارو بارها انجام دادم. رها کردنو میگم. اما الان توی این وضعیت ناپایدار جامعه و وضعیت نیمه تثبیت شده خودم، بیرون اومدن ا زاین کار خریت محضه. لازم نیست دیگه اینو اطرافیان بگن. خودم می‌دونم خریت محضه.
    حالا یا باید هم زمان با این کارم یه کار جدید دیگه شروع کنم که احتمالش خیلی زیاده وسط راه مغزم جفتک بندازه. یا یه بار دیگه خودمو محک بزنم و خطر کنم. هنوز در حال فکر کردن به این قضیم.
    کاملن با سریع اجرایی کردن ایده‌ها موافقم. از اون مسیر عصبی که ثابت می‌منه دروغ میگم، خیلی خوشم اومد. من ازش خبر نداشتم و اسمشو گذاشتم گاومیش درون.
    زهرا من یه زمانی مراقبه‌های طولانی و زیادی رو انجام میدادم و نتیجش فوق ‌العاده بود. الان خیلی وقت دور شدم از اون فضا و شاید هم دلیل این حال ناپایدارم بابت این قضیه است. امروز رفتم یه کتاب راجع به مراقبه ویپاسانا دانلود کردم. بریم ببینیم چی میشه.
    ای اف تی رو سه سال قبل امتحان کردم و خیلی اثر بخش بود زهرا. خیلی خیلی خیلی زیاد. یادمه مامان وقتی می‌دید دارم ضربه می‌زنم به سر و صورتم واقعن ترسیبدخ بود و خیال می‌کرد دیوونه شدم😂 انقدر غصه میخورد.

    1. صبالی یاد آخرین سال کارم افتادم بعد تقریبن 10 سال
      حالا اگه وقت داشتی و وقت داشتم و حوصله داشتیم اختلاطکی میکنیم
      راهها برای من به بن بست رسید تا راه جدید رو برم
      و از اون فضا دور بشم
      انگار همه پازلا برای من چیده شده بود
      تا اون مسیر رو ترک کنم
      و امروز خیلی خدا ر و شکر می کنم خیلیییییی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *