کاریکلماتور 5

karikalamator

اندکی کاریکلماتور با خورشید و سیگار

 

خورشید

 

  1. صبح شد و تنور آسمان روشن.

2. خورشید چشم دیدن ماه را دارد اما ماه تحمل گرمای نگاه او را نه.

3. با خورشید نگاهت، زندگیم صبح شد.

4. ماه هر شب زیر لحاف شب، خورشید را خواب می‌کند.

5. زیادی خورشید باشی، چشم را خواهی زد.

6. پلک‌های زمین با لبخند خورشید باز شد.

7. با رفتنت، خورشید عشقم را شب ناامیدی فرا گرفت.

 

سیگار

1. هرروز سیگار یک نفر آدم را خاموش می‌کند.

2. خاطراتت تمامی سیگارهایم را دود کرد.

3. آنقدر سیگار کشیده‌ بود که ششهایش به هوای تازه آلرژی داشتند.

4. پای نیم‌کتهای پارک پر از ته سیگارهایی است که خاطره و فکری را به آتش کشیده‌اند.

5. سیگارش را که روشن کرد بوی خاطرات سوخته به مشام رسید.

6. با خاطراتش سیگارم را روشن می‌کنم.

7. می خواست ترک عاشقی کند، سیگار هوس به دستش دادند.

8. درصدد ترک سیگار بودم که معتاد چشمانت شدم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *