ناراحت نشو، خجالت بکش!

  • دلم براش سوخت، خیلی، حس کردم خیلی تنهاست و هیچ کسی رو نداره. اما من و خودش خدا رو ندیدیم که با لبخند داشت نگامون می کرد.

 

  • دلم می‌خواست حالش خوب خوب بشه، دیدن درد کشیدنش ناراحتم می کرد، حس ترحم عمیقی بهش داشتم، همش می گفتم چرا باید این همه درد بکشه که یادم افتاد  اون دردای بزرگتر از اینو پشت سر گذاشته. خجالت کشیدم وقتی خدا رو ندیدم که دستش روی شونش بود.

 

  • با خودم گفتم، چرا باید این همه تو سختی و گرفتاری باشه، زجر بکشه،بار همه رو دوشش باشه، مگه گناهش چیه؟ دیدم همین مشکلات چقدر بزرگش کردن، چقدرخوب و سنجیده رفتار می کنه، فهمیدم خدا در طی همه اون سختیا کنارش وایساده و بهش گفته چی کار بکنه.

 

  • سری به تاسف تکون دادم و گفتم این انصاف نیست این همه تو مضیقه باشن و سر افکنده که ديدم با وجود این همه نداری، عجیبه که هیچ وقت دستشون جلوی کسی بازنبوده و همیشه یکی بوده که کمکشون کرده.

 

  • از اینکه با اون زبون الکن نمی‌تونست حرفشو بزنه دلم ریش شد، با خودم گفتم آیندش چی میشه؟ که چشمای معصومو صورت زیباشو دیدم که خدا روشون نوشته بود میتونی دوسش نداشته باشی؟!

 

  • وقتی دیدمش فکری شدم، گفتم با این بچه معلول، پدر، مادرش بدبخت و پیر شدن رفت که شنیدم بچه نابغه از آب در اومده.

 

ناراحت شدن و غصه خوردن برای هر مشکل و ناراحتی اولین واکنشیه که انجام میدیم.
درست مثل اصل کمترین مقاومت که تو کتاب کار عمیق بهش اشاره شده، دم دستی ترین کاری که میشه انجام داد.

در واقع افسوس خوردن و ناراحت شدن به حال کسی، اگه کاری براش از دستت برنیاد، خیلی آسون و در عین حال طبیعیه، اما آیا درست‌ترین واکنش هم هست؟

تامل عمیق یا به قول نیوپورت، کار عمیقی پشتش هست؟

نه به هیچ عنوان. در حقیقت ما فقط یک برش از یک لحظه به ظاهر تلخ رو مشاهده می‌کنیم و براساس اون، چرتکه احساسمون رو بالا پایین می‌کنیم و به نتیجه غصه خوردن می‌رسیم.

اما رصد گذشته، موارد مشابه و تجربه‌های خودمون حاکی از اینه که تنها چیزی که با وجود روشن بودنش نمی‌بینیم حضور خدا بوده.

اینکه قانون و سیستم پیش‌رانی در این جهان وجود داره که همواره در جهت رشد و بالندگیه.

سیستم مهربانی بر مبنای بخشش که ظرفیت دَهش بی‌نهایتی داره اما شاخص این بخشش به اندازه درخواست فرد.
سهمی به اندازه ظرف.

اگر  سهمت کمه، کاسَت کوچیکه. فکرت محدوده، به بیشتر داشتن باور نداری.

اگه بزرگه، این یعنی اینکه تو سیستم رو خوب شناختی و خوب تونستی باهاش همراه باشی و در حال خوب بازی کردن هستی و این یعنی همسویی ذهن، خیال و احساس در جهت نیک و درست.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

4 پاسخ

  1. زهرا همیشه از خوندن مطالبت لذت میبرم خیلی خوب بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *