چند کلمه حرف

شعر¹

بد می‌کنم اما …

باز هم صدای چنگ می‌آید از درون
نغمه جانکاه و تلخی به گوشم می‌رسد
نوای چنگ، باز هم می‌کشد چنگی به دل
باز حسرت و غم، کوله‌بار غصه را وا می‌کنند
دلم همچو طفلی بی‌نوا منتظر یک پاسخ است
یا نیم نگاهی از سر مهری
که دستی بر سرش شاید کشد
دیر وقتی است ناز خود کم می‌کشم
با هر نوای نی، دلم پر می‌کشد
غم را از هر کجا می‌چینم و در
بقچه دل جا می‌کنم
بد می‌کنم اما
نمی‌دانم چرا این می‌کنم

🌿🌿🌿

گزین گویه

▫️حرفهایی که پَرِ گلو می‌مانند و گفته نمی‌شوند، روزی فریادی می‌شوند و آوار.

▪️با تمام بی‌مهری‌ها می‌توان ساخت اما با دلی ویران.

▫️صدای عشق، شاید صدای بلبلی باشد که هر روز، شب را به شوق خواندن آواز برایمان سر می‌کند.

 

 

۱. شعری یکهویی که بی‌شک باز هم لرزه‌ای بر جان شعرای آسمانی خواهد انداخت و احتمالن در خواب با اشکال مختلف مخوف، از خجالتم در بیایند تا دیگر خیال نوشتن شعر آن هم اینجوری و خودش هم یکهویی نکنم.  🙂

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

6 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *