استعداد فزاینده بت سازی یک انسان

استعداد فزاینده بت سازی یک انسان

همه کارهایش را انجام داد و بعد دگمه روشن کنترل را زد و رفت روی مبل مخملی سلطنتی نشست تا نتیجه کار را ببیند.
دید آدمها در گوشه گوشه دنیا، جلوی یک چیزی دولا راست می‌شوند.
یکی در مقابل خورشید
آن یکی ماه
یکی در مقابل مجسمه ای که خود ساخته.
دگمه خاموش را زد و رفت به اتاق آزمایش و سراغ چک لیستها.
بعد از مدتی برگشت و دوباره روی مبل مخملی نشست و دگمه روشن را زد.

آدمک‌ها همچنان در حال دولا راست شدن بودند که یک آدمکی آمد برایشان حرف زد.
آن‌هم بعضیی هایشان قبول کردند و دنبال این آدمک راه افتادند، بعضی دیگر هم همچنان به کار خودشان ادامه دادند.
سری به تایید تکان داد و منتظر ماند تا آنها که همراه آدمک نشده بودند هم کم کم به دنبالش راه افتادند.

مدتها گذشت، این مشکل گویی حل شده بود، تا اینکه باز نشانه‌‌هایی بروز کرد.
یک روز کاملن معمولی تخمه به دست نشست روبروی صفحه نمایش و دگمه روشن را زد.
حالا آدمکها عقلشان بیشتر کار می‌کرد و همه چیز خوب به نظر می رسید .
اما داستان کمی فرق کرده بود، آدمکهایی به چشم می خوردند که این بار بدون دولا راست شدن برای خورشید ،ماه، ستاره و مجسمه و سنگ، در حال عرض ارادت و بندگی مقابل اسنانهای دیگر و … بودند.
این آدم‌های دیگر سوپر‌استار ها و افراد موفق،بزرگ یا برجسته زمان خود بودند.
ملتی شیفته و شیدایشان بودند و باز هم بت جدیدی در حال تراشیده شدن بود.

تازه فقط این نبود، خیلی از آدمکها تنوع به خرج داده بودند، حالا بتشان شده بود شیطان درونشان و او را به شدت هر چه تمام می‌پرستیدند.
شیطانشان اگر امر به هوس می کرد، از هیچ هوسی دریغ نمی‌کردند.
شیطانشان اگر می‌گفت، دشمنی و ظلم کن، چشم بسته قبول می‌کردند.
فرمانده تصمیماتشان، شیطان درونی بود که جای مجسمه و خورشید و ماه نشسته بود.

چه فکر می کرد چه شده بود، با دلخوری دگمه خاموش را زد.
سری به تاسف تکان داد و دوباره رفت توی آزمایشگاه و چک لیستها را بررسی کرد و بعد از انجام عملیات‌هایی پشت در بسته آزمایشگاه، دوباره برگشت روی مبل سلطنتی مخملی و دگمه روشن را زد…
این بار خوشحال بود و خیالش راحت تر…

چیزی که از توی چک‌لیستهای آزمایشگاه به چشم می‌خورد، تیک سبزی بود کنار گزینه” آگاهی”

۸ مهر هزار و چهارصد و دو
✍️ نی‌نوا

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

  1. به به. این نوشته‌های ناب❤
    سه بارو متنو خوندم زهرالی. اولشش خیال می‌کردم مخملی‌نشینه که داره گوشای آدما رو مخملی می‌کنه. نوشته‌ی هوشمندانه‌ای بود. بله، هیچ قدرتی در دنیا توانایی مبارزه با آگاهی رو نداره👍

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *