به وقت آزمون استخدامی

وارد سایت شدم
دفترچه را دانلود کردم.
عالی بود برای اولین بار در طی این سالها، شهر خودمان، اعلام نیاز کرده بود.
خوشحال و خندان بودم و کارهایی که باید انجام می‌دادم را داشتم مرور می‌کردم که گفتم بگذار شرایط متقاضیان را چک کنم.

چند ماه قبل بود که همین آزمون در سطح استان برگزار شده بود.
حتمن شرایط همان شرایطِ آزمون قبلی است که همین چند ماه پشت سر گذاشتم.

نه باور کردنی نبود!!!
من چند ماه از شرایط سنی اعلام شده، بزرگتر بودم!
نگاهم روی عدد ماسید.
خنده‌ی برونکا یادم آمد…
چرا هر بار یک مانع بزرگ جلویم سبز می‌شد و حالا یک کوه؟!
مدتی مات عدد بودم که این جمله مثل غریق نجات از دریای غمی که داشت غرقم می‌کرد، نجاتم داد:

“در هر اتفاقی خیری هست، حتی اگر به ظاهر این‌طور نباشد.”


موضوع این است که باید زمان بگذرد تا ببینیمش و گاه هیچ وقت متوجهش نمی‌شویم!

۱۱ بهمن ۱۴۰۲
✍️ نی‌نوا

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *